وبلاگ حميد رضا گلسرخ

ساخت وبلاگ
همین صبح فردا، خروسان که خواندند؛ صبحانه را می‌خورمو در کوله‌پشتم فقط آرزوهای ناچیز خود را، به همراه اُمید خواهم گذاشترها می‌کنم سایه‌ام را که در جاده‌ها یک قدم نیز هجرت نکردبه خاطر می‌آرم چه آوازهایی که در سینه‌ام خاک می‌خورد؛ تا مردگان بشنوندبه خاطر می ‌آرم که دنبال یک لقمه نان، دست درویش را پس زدمبه چشمان آن زن که از مهربانی سخن گفت؛ حتی نکردم نگاهبه تدریج از عشق خالی شدمبه تدریج از دود سیگار، پر شد سرمو تزریق کردم به رگ‌های خود، مرگ تدریجی‌ام را؛ چنان یک سرنگمرا مادرم نیز دیگر نخواهد شناختمرا با نگاهی که در عمق آن هیچ برگی نرقصید؛ با عطر وبلاگ حميد رضا گلسرخ ...
ما را در سایت وبلاگ حميد رضا گلسرخ دنبال می کنید

برچسب : فردا دانلود,فردا,فردا سراغ من بیا,فرداد فرحزاد,فردا نیوز,فردا تولدمه,فردا فیلم,فردا سراغ من بيا,فرداد,فردا بوک, نویسنده : hamidgolesorkho بازدید : 314 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 11:45

پس از سال‌هایی که در جاده‌هایی چه تاریک، با پای غربت دویدم چه سخت نگاهم به یک باغ افتاد؛ نزدیک کاشان- گمان می‌کنم- و نزدیک رفتم؛ که سهراب در را گشود همان‌جور لاغر که در عکس‌ها توت می‌چید؛ از شاخه‌ای مست بار و در عمق آن چشم‌هایی که فرقی نمی‌دید؛ شبدر و یک لاله را گمان می‌کنم یک‌نفر مثل بودا نفس می‌کشید سلامی چو بوی خوش آشنایی ؛ و یک استکان چای بر یک گلیم گلیمی که من فکر کردم خدا نیز گاهی بر آن می‌نشیند؛ و گپ می‌زند چه اندازه در باغ کاشان هوا صاف بود هوا مثل وقتی که یکریز در  یوش باران بیاید؛ و دریانوردان بخوانند؛ آواز صید کتابی به من داد؛ از شعرها وبلاگ حميد رضا گلسرخ ...
ما را در سایت وبلاگ حميد رضا گلسرخ دنبال می کنید

برچسب : كاشان باغ فين,باغ گياه شناسي كاشان,باغ فين در كاشان,باغ پرندگان كاشان,باغ هاي كاشان, نویسنده : hamidgolesorkho بازدید : 314 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 11:45

به دیدارتان آمدم مثل آن روزهاکه از شاخه‌ها توت را می‌تکاندید در دست منهمان روزهایی که با اسب چوبی به هرجا دلم خواست می‌تاختمو در زورخانه صدایی که می‌خواند با ضرب مرشد: بر‌آمد بلند آفتاب به مادر که در پشت تابوت هی گریه می‌کرد؛ گفتم: شما زنده‌اید!شما در قدم‌های گیتا که با دست‌هایش به گل‌های این خانه می‌پاشد آبشما توی این آینه؛ رو‌به رومشما را در آواز گنجشک‌هایی که در باغ انجیر با جفت‌شان می‌پریدند؛ حسکرده‌امنفس‌های‌تان در همین آبشاری که می‌ریزد از کوه؛ جاری‌تر است و مادر فقط گریه می‌کرد؛ با چشم‌هایی که دیگر جهان هیچ حتی برایش تماشا نداش وبلاگ حميد رضا گلسرخ ...
ما را در سایت وبلاگ حميد رضا گلسرخ دنبال می کنید

برچسب : ديدار شد ميسر,ديدار,ديدارا,ديدار رزاقي,ديدار يار,ديدار سير گيتي ارمنستان,ديدار شمس و مولانا,ديدار سير گيتي,ديدار دوست,ديدار چت, نویسنده : hamidgolesorkho بازدید : 149 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 11:45

در آن سرزمین‌های نزدیک، نیلوفرانی به من سایه‌شان را نشان می‌دهندو من باید از رخت‌هایم غباری که از سالها پیش را؛ زیر باران بشویم درست خیابان غربت- اگر کفش‌هایم نلغزند بر سنگ- تا فتح یک باغ خواهد رسید چه باغی که با دوستان فرش را می‌گشاییم؛ هر جا که بر شاخه‌ای مرغ حقفقط تار مویی که از مادرم مانده را؛ باید از خاک اینجا بگیرم و بعد ببینم که تصویر دهسالگی‌هام را در کدام آینه، پشت پاییز گم کرده‌امبگردم به دنبال چیزی که در شعرها عشق آن را صدا می‌زدنداز این خاک همراه خود سایه‌ام را فقط پشت سر می‌برم و بر دست‌هایم اگر رد شلاق ناظم؛ چه باید کنمدر آن سرزمی وبلاگ حميد رضا گلسرخ ...
ما را در سایت وبلاگ حميد رضا گلسرخ دنبال می کنید

برچسب : راهنمای همشهری,راهور,راه توده,راهنمای بازی pokemon go,راهبه,راه آهن,راه سبز,راه کارگر,راهنمای بازی پوکمون,راهنمای حل جدول آنلاین, نویسنده : hamidgolesorkho بازدید : 302 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 11:45

صدايش در اين ضبط صوتي كه صد بار از دستم افتاد؛ جا مانده است صدايش در آن روزهايي كه با دوستان در خيابان اسفند گپ مي‌زديم در آن پادگاني كه هر روز بر سنگ ها مي دويدم؛ صدايش مي آمد به گوش صدايي كه يك بار همسايه مي‌گفت؛ از مرغ‌هايي كه در بادها مي‌پريدند؛ تنها شنيد و من نام او را در اين شهر از عاشقاني كه در زير باران نشستند؛ پرسيده ام كه او را چنان دوست، با نام كوچك صدا مي‌زدند چه اندوهگين- راستي را- از آن غربتي تلخ مي خواند آوازهايي صبور سبك مي شدم؛ در اتاقم كه با بغض او گريه كردم چه شب‌هاي دور و احساس كردم كه در سينه اش جاي دل مي‌تپد باغ نور در آن سال هايي ك وبلاگ حميد رضا گلسرخ ...
ما را در سایت وبلاگ حميد رضا گلسرخ دنبال می کنید

برچسب : حبيبي,حبيبتي,حبيبي صباح الخير,حبيبي دائما,حبيبي جاني غباشي,حبيب الحبيب,حبيب,حبيب محبيان,حبيب غلوم,حبيب الله, نویسنده : hamidgolesorkho بازدید : 138 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 11:45

به سی‌سالگی می‌رسم و بی ‌آن‌که آوازهایی که در سینه‌ام مرده را؛ زیر باران بخوانم بلند و بی آن‌که در قصه‌هایی که نقال می‌گفت؛ از نوشدارو بپرسم که چیست! همین‌طور حس می‌کنم پیرتر می‌شوم؛ توی هر عکس سه‌در چهار و هر صبح زنبیلی از هیچ در دست، در عمق بازارهایی که چیزی ندارند؛ گم می شوم در این آدمکها که همسایه باید صداشان کنم؛ هیچ‌کس زنده نیست فقط گاهی اوقات مانند سابق کتابی ورق می‌زنم فقط دودِ سیگارهایی که تا آسمان می‌رود را نفس می‌کشم و بی‌آن که جنگیده باشم؛ چه اندازه حس می‌کنم باختم همین چند شب پیش از رادیو می‌شنیدم که امسال آواز گنجشک‌ها را نخ وبلاگ حميد رضا گلسرخ ...
ما را در سایت وبلاگ حميد رضا گلسرخ دنبال می کنید

برچسب : سي سالگي,سي سالگي اوريانا فالاچي,تولد سي سالگي مرتضي پاشايي,سی سالگی زن,سی سالگی شعر,سی سالگی یک زن,سی سالگی رویاهایم,سی سالگی من,سی سالگی زنان,سی سالگی مرد, نویسنده : hamidgolesorkho بازدید : 294 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 11:44